سعید روستایی و پیمان معادی در فهرست رای دهندگان اسکار هشدار وزیر فرهنگ درباره صداهای تفرقه‌افکنِ پس از جنگ چرا آهنگ «بوم، بوم، تل‌آویو»؛ در پاسخ حملات موشکی ایران به اسرائیل جهانی شد؟ + ویدئو نقدی بر وضعیت کنونی شعر آئینی | احساسات و گریه در شعر سوگ‌محور باید همراه محبت ولایت و شعور باشد برگزاری نشست انتقال تجربه با حضور عادل تبریزی در سینما هویزه مشهد شعر افشین علا خطاب به رژیم صهیونی | عاقبت بیت‌المقدس را رها خواهیم کرد فریبرز عرب‌نیا: ترجیح می‌دهم در کنار مردم کشور عزیزم باشم + فیلم سریال محرمی «جایی برای همه» روی آنتن شبکه دو + زمان پخش آمار فروش سینماها در روزهای جنگ بین اسرائیل و ایران اکران سیار فیلم‌های کودکانه در مشهد کارگردان فیلم بعدی «جیمز باند» مشخص شد «کاتیا فولمر» ایران‌شناس آلمانی درگذشت فصل پایانی سریال «اسکویید گیم» در راه است تکرار سریال «مختارنامه» از شبکه آی‌فیلم (محرم ۱۴۰۴) + زمان پخش قدردانی سخنگوی پلیس از اصحاب قلم در دوران جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران | عزیزان رسانه، گل کاشتید، دستانتان را می‌بوسم برنامه‌های حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد برای جبران خسارات گروه‌های موسیقی و نمایشی اجرای باشکوه ارکستر سمفونیک تهران در میدان آزادی حسام خلیل‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون: اگر امروز هنری هست، میراث شهیدان است فیلم‌های آخر هفته تلویزیون (۵ و ۶ تیر ۱۴۰۴) + شبکه و زمان پخش
سرخط خبرها

نگاهی به کتاب «زیر تیغ ستاره جبار» اثر هِدا مارگولیوس کووالی| کشنده‌تر از مرگ

  • کد خبر: ۱۲۰۷۸۱
  • ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۳
نگاهی به کتاب «زیر تیغ ستاره جبار» اثر هِدا مارگولیوس کووالی| کشنده‌تر از مرگ
کتاب «زیر تیغ ستاره جبار»، خودزندگی‌نامه‌نوشت است که تجربه زیسته هِدا مارگولیوس کووالی را در سال‌های ا ۱۹۴۱ تا ۱۹۶۸ بیان می‌کند.

قاسمی| شهرآرانیوز؛ مرگ و زندگی مثل دو مار زخمی لابه‌لای سطر‌های «زیر تیغ ستاره جبار» در هم پیچ می‌خورند و پیش می‌روند و در جایی روی بخشی از زندگی چنبره می‌زنند که زنده بودن هیچ برتری نسبت به مرگ ندارند.

 

نگاهی به کتاب «زیر تیغ ستاره جبار» اثر هِدا مارگولیوس کووالی

کتاب «زیر تیغ ستاره جبار»، خودزندگی‌نامه‌نوشت است که تجربه زیسته هِدا مارگولیوس کووالی را در دوران سیاسی خاص بیان می‌کند؛ زنی اهل پراگ که سالیان دراز با پا‌های لرزان روی خطی میان مرگ و زندگی قدم برمی‌دارد.

زندگی ترسناک هدا از همان روز در سال ۱۹۴۱ بعد از اشغال کشور چک به‌دست نازی‌ها آغاز می‌شود. آن روز که با دستی پنجه‌شده از ترس و نگرانی چمدان را برمی‌دارد و همراه پدر و مادر سالخورده‌اش به‌دنبال سرنوشتی نامعلوم به‌سمت ایستگاه راه‌آهن می‌رود؛ جایی که یهودیان سرگردان و نگران که احتمالا از همان لحظه خود را در اردوگاه‌های کار اجباری تصور می‌کردند، همچون اجسادی متحرک به‌سختی از کنار هم عبور می‌کنند.

روایتی از یک زندگی مرگ‌آور

زندگی در پراگ پس از فرار از اردوگاه، کشنده‌تر از مرگ است. هدا یکی از میلیون‌ها نفری است که با هر دشواری و مشقتی زنده می‌ماند، اما شکیبایی‌اش برای سرنگونی رژیم انسان‌ستیز هیتلر زیر سایه نظام کمونیستی به ناامیدی محض بدل می‌شود.

هدا و هم‌وطنانش بعد از گذار از دوران نازی‌ها به عصری جدید پا می‌گذارند. عصری که چکسلواکی زیر سایه کمونیست و تحت نظارت و دخالت مستقیم اتحاد جماهیر شوروری و استالین قرار گرفته است. دورانی که بی‌اعتمادی آدم‌ها به یکدیگر یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های آن است.

مشتی از خروار بازی‌های سیاسی نازی‌ها

در اوایل همین دوران، زمانی که هنوز شوروی چهره واقعی‌اش را به اهالی چکسلواکی نشان نداده بود، هدا ازدواج می‌کند. همسرش از قضا سرسخت‌ترین کسان بود که با شعار‌های برابری همگانی به ایده‌ها و آرمان‌های حزب سوسیالیستی علاقه‌مند شده بود و به آن جامعه آرمانی باور داشت. او همیشه مشغول کار بود، نطق‌های پرشوری ایراد می‌کرد و کسی بود که اطرافیانش به دعوت او به حزب می‌آمدند.

کسی که در همین حزب دادگاهی و با اعراف اجباری اعدام شد تا رد و نشانه‌ای دیگر از ترس و مرگ را در زندگی هدا باقی بگذارد. نشان‌دادن بازی‌های سیاسی در حزب کمونیست بخشی از توانمندی نویسنده و آگاهی او از جزئیات را نمایان می‌کند. سیاست بازی‌هایی که مشتی از خروار سیاست نازی‌هاست.

روایتی ساده، اما پرکشش

«زیر تیغ ستاره جبار» مخاطبش را در مسیر روایی ساده‌ای می‌اندازد. این مسیر در زندگی‌نامه‌ها کمی خطرناک است، زیرا این نوع آثار از جاذبه‌هایی، چون تخیل و داستان‌پردازی محروم‌اند. با وجود این، روایت ساده، اما جذاب این کتاب توانایی آن را دارد که مخاطب را تا پایان راه بکشاند. یک دلیلش اطلاعات دقیقی است که نویسنده بدون اصرار به تسلط تکنیک‌های داستانی به مخاطب می‌دهد و قدرت تصویرسازی او را از مکان‌های مختلف بالا می‌برد و موفق می‌شود تصویری از پراگ آن زمان، کوچه و خیابان‌ها، خانه‌ها و حتی پل معروف آن شهر را در ذهن خواننده به یادگار بگذارد؛ تصویر‌هایی آلوده به غبار تنهایی و ناامیدی که حس هم‌ذات‌پنداری مخاطب را با راوی دوچندان می‌کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->